Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-04-27@06:45:31 GMT

اینجا خانه ما| پایانی بر سناریوی خشکسالی!

تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۰۱۸۱۱

اینجا خانه ما| پایانی بر سناریوی خشکسالی!

گروه زندگی: این روایت جریان زندگی است، زندگی در خانه ما!

- حالا پس چی میشه؟

- چی، چی میشه؟

سبزی کوکو های تازه و قبراق را راهی پاکت فریزری می‌کنم و سوال علی را با سوال جواب می‌دهم. او هم فوری می‌گوید:

- وضعیت آب دیگه. تابستون خشکسالی میشه یعنی؟

همان‌طور که چمباتمه زده، دستش را زیر چانه‌ ستون کرده و انگار دارد روزهای بی‌آبی را در ذهنش تصور می‌کند، سوال می‌پرسد و بعد بی‌آنکه فرصت پاسخ به من بدهد، سوال‌های بعدی را رگباری ردیف می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

- خشکسالی دقیقا چطوریه؟ یعنی دیگه آب تو لوله‌ها نیس؟ حیوونا از همون اول می‌میرن یا طول می‌کشه؟ اون وقت ما چی بخوریم وقتی نه گیاهی هست، نه حیوونی؟ آهان، مام می‌میریم دیگه. البته نه ها! ما می‌تونیم بریم کشورای دیگه، همه جا که خشک نشده! مامان به

-نظرت کدوم کشور بریم خوبه؟ اندونزی انگار خیلی مسلمون داره، من نظرم روی اندونزیه!

کشوی فریزر را که حالا بسته سبزی را در خودش جا داده، هل می‌دهم عقب و در فریزر را با تقه آرامی می‌بندم. آسمان ریسمان‌های علی تمامی ندارد.

- یه نفس عمیق بکش پسرم! خشکسالی و قحطی که به این سادگی ...

نمی‌گذارد حرفم تمام شود.

- قحطی؟ قحطی یعنی چی؟

خودم را لعنت می‌کنم که بی‌احتیاطی کرده‌ام و با وسط کشیدن این کلمه، حالا باید ابعاد و زوایای قحطی را هم موشکافی کنم‌!

سجاد از اتاق داد می‌زند:

- قطی دیگه. مثلا میگیم برق قط شد.

- شما نمی‌خواد نظر بدی آی‌کیو!

چشم‌غره‌ای به علی می‌روم.

- علی! تو دوست داری بچه‌های مدرسه بهت بگن «آی کیو»؟

- نه!

- پس تو هم به سجاد نگو.

می‌خندد. از آن خنده‌ها که یعنی حرفت را قبول دارم، اما فعلا ولش کن!

- خوب داشتی قحطی رو می‌گفتی.

همین طور که پنج تا تخم‌مرغ را یکی یکی در کاسه می‌شکنم، درباره ارتباط بی‌آبی، خشکسالی، قحطی و همه این‌ها با صرفه‌جویی در آب حرف می‌زنم.

زهرا عاشق خرد کردن پوست تخم‌مرغ است. هر بار تخم‌مرغ می‌شکنم، همان جا می‌چسبد به شلوارم تا کارم تمام شود، برایش زیرانداز پهن کنم و بنشیند پوست‌ها را خرد و خاکشیر کند. اگر خانمی می‌کرد و فقط پوست‌ها را خرد می‌کرد توی بشقاب، نه تنها هیچ مشکلی با این کارش نداشتم، بلکه از ده پانزده دقیقه سرگرم شدنش، استقبال هم می ‌کردم. اما  اصولاً بعد از ده دقیقه، یک زهرای آهار‌دار تحویل می‌گیرم! زهرا با کِیف ته‌مانده سفیده را به لباس‌ها و موهای مجعدش می‌مالد و صورتش انگار دچار اگزما شده باشد، گُله به گُله خشک می‌شود. هر بار که این بساط طرب را برای زهرا مهیا می‌کنم، آخرش به خودم می‌گویم دفعه بعد دیگر پوست تخم‌مرغ‌ها را به دستش نمی‌دهم. اما نظر به اینکه توبه گرگ مرگ است، دفعه بعد باز هم دل‌رحمی مادرانه کار دستم می‌دهد و باز همان آش و همان کاسه و همان دختر آهاردار!

این بار اما همین که ابزار کارش را فراهم می­ کنم، صدایی توجه بچه‌ها را جلب می­کند. علی در حالی که روی نوک پا پرواز می‌کند، خودش را به پنجره می­رساند.

- بارونه! بارونه! گفتم بارونه! جانمی جان، بارون اومد. خشکسالی تموم شد. قحطی تموم شد.

جوری شادی می‌کند که انگار مثل مردم مصر هفت سال را در خشکسالی سپری کرده بودیم و علف گاز زده بودیم و حالا با این باران، بزهایمان که از گرسنگی و تشنگی، پوست‌ شکمشان به دنده‌هایشان چسبیده بود، دهان باز کرده­اند و دارند جان می‌گیرند.

سجاد و علی می دوند به سمت بالکن. بلند صدا می­زنم:

- اول کاپشن و کلاه.

ویروس قبلی هنوز کامل از خانه‌مان کوچ نکرده و دیگر ظرفیت یک بیماری زنجیروار جدید در خانه را ندارم. دو تایی برمی‌گردند، لباس گرم می‌پوشند و می‌روند سمت بالکن.

امکان ندارد چنین شر و شوری در خانه برپا شود و زهرا در متن حادثه قرار نگیرد. پس پوست تخم‌مرغ‌ها را رها می‌کند و میخواهد خودش را به بالکن برساند. شعله زیر تابه کوکو سبزی را کم می‌کنم و می‌دوم تا با لباس گرم بپوشانمش.

در بالکن، علی دارد به سبک صوفیان سماع می‌کند و دور خودش می‌چرخد. سجاد دهانش را رو به بالا باز کرده و منتظر قطره‌ای آب است. زهرا که هنوز آشنایی کامل با مفهوم باران ندارد، از تماشای فرود قطرات آب از آسمان به وجد آمده و مدام به این سو و آن سو اشاره می‌کند و با «ب،ب» گفتن، میخواهد من را آگاه کند که این ماده شیمیایی که در هوا پراکنده شده و چاله ‌های روی زمین را پر کرده، پیوند هیدروژن و اکسیژن است که آب نام دارد!

از ته دل، به خاطر باران خوشحالم. آنقدر خوشحال که اجازه می دهم بچه‌ها بروند به حیاط ساختمان، زیر باران تنفس کنند و پا توی چاله‌های آب باغچه بکوبند! کاری که در کودکیم، معمولا بخاطر انجامش سرزنش می‌شدم.

کوکوها را برمی‌گردانم تا روی دیگرش هم برشته شود. بساط پوست تخ­م مرغ را هم جمع می­ کنم تا بعدا دوباره فیل زهرا یاد هندوستان نکند. باز به بالکن می‌روم تا از بالا، بچه‌ها را نظارت کنم. علی دارد آموزش‌شان می‌دهد که دست‌ها را به سمت آسمان و به حالت دعا بالا بیاورند. زهرا گوشش به این حرف‌ها بدهکار نیست اما سجاد ظاهراً تحت تاثیر خطابه علی درباره استجابت دعا در زمان بارش باران قرار گرفته است.

یادم نمی‌آید ما در این مورد چیزی گفته باشیم. حتما در مدرسه شنیده. وقتی دو تایی دستشان را سمت آسمان می‌گیرند، زهرا هم طوطی مقلد درونش جان می‌گیرد و پشت سر آنها، دست‌هایش را همان شکلی بلند می‌کند. علی دعا می‌کند: «خدایا ما رو هم شهید کن!» سجاد همین حرف را تکرار می‌کند. من اما زبانم قفل می‌شود. حتما حرف‌هایی که علی این روزها درباره شهدای کرمان شنیده، طلب شهادت را در او زنده کرده. به شیرینی عاقبت شهید شدن فکر می‌کنم و قفل زبانم باز می‌شود: «آمین!» بعد برای تسلای دل مادرانه‌ام اضافه می­ کنم: «الهی سیرعمر بشوید و عاقبت‌تان شهادت باشد!»

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: اینجا خانه ما باران خشکسالی خانواده سه فرزندی تربیت فرزند صرفه جویی بازی در باران تخم مرغ بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۰۱۸۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

200 روز از جنگ غزه گذشت و اسرائیل به اهدافش نرسید

به گزارش جماران، پس از 200 روز حملات مستمر رژیم صهیونیستی به باریکه غزه، تمامی برآوردهای روزنامه‌های عبری حاکی از شکست این رژیم در دستیابی به هر یک از اهداف ادعایی خود در تجاوز به غزه است.

خبرنگار العالم در رام الله گفت که روزنامه عبری «اسرائیل هیوم» تأکید کرد که «اسرائیل» به هیچ یک از اهداف اعلام شده توسط بنیامین نتانیاهو در آغاز جنگ غزه دست نیافت.

این روزنامه نوشت که در 200مین جنگ غزه، مقاومت همچنان پابرجاست و جنبش حماس همچنان به عنوان نیروی نظامی در باریکه غزه حضور دارد. مهمتر از همه این که هیچ یک از اسرای اسرائیلی به جز از طریق مذاکره و معامله با جنبش حماس، بازگردانده نشدند.

این روزنامه یادآور شد که وعده نتانیاهو در آغاز جنگ، پیروزی مطلق، حذف حماس و آزادی بی‌چون و چرای تمام اسرای اسرائیلی بود.

خبرنگار العالم افزود: «انتقادات وارده به بنیامین نتانیاهو در داخل جامعه صهیونیستی این است که او بر ادامه جنگ در غزه پافشاری می‌کند و هدف او از صحبت در مورد حمله به رفح، تنها تلاش برای عدم پذیرش تبادل اسرا و همچنین طولانی شدن جنگ است.»

 

تعلل دشمن و عدم پایبندی به وعده های مذاکرات؛

ابوعبیده به رژیم صهیونیستی در باره تکرار سناریوی رون آراد هشدار داد

  

سخنگوی گردان های قسام، به دنبال تعلل دشمن و عدم پایندی آن به وعده های مذاکرات در باراه تکرار سناریوی رون آراد در باره اسرای صهیونیست به تل آویو هشدار داد.

ابوعبیده سخنگوی گردان‌های قسام شاخه نظامی حماس عصر روز سه شنبه در اظهاراتی خاطرنشان کرد: دشمن تلاش می کند که به وعده‌های خود در مذاکرات پایبند نباشد و به دنبال به دست آوردن زمان بیشتر است. سناریوی «رون آراد» بیشتر از هر سناریوی دیگری ممکن است در ارتباط با اسرای دشمن در غزه تکرار شود. توپ اکنون در زمین هر طرفی از دشمن است که این امر به او مربوط می‌شود اما زمان تنگ و فرصت کم است.

خاطرنشان می شود که رون آراد در جریان تجاوز به حریم هوایی لبنان و بمباران منازل مردم در تاریخ ۱۶ اکتبر ۱۹۸۶ میلادی در جریان جنگ داخلی لبنان، که در صدد حمله به اهداف سازمان آزادی‌بخش فلسطین در نزدیکی شهر صیدا در جنوب لبنان بود، به دلیل انهدام زودهنگام یکی از موشکها، جنگنده اش در هوا منهدم شد، اما وی و خلبان هواپیما توانستند به وسیله چتر نجات، جان سالم بدر ببرند.

در این حادثه رون آراد به اسارت جنبش امل لبنان در آمد، ولی رژیم صهیونیستی شروط این جنبش برای آزادی وی که خواستار رهایی صدها زندانی فلسطینی و لبنانی از زندان‌های اسرائیل شده بود، نپذیرفت. به دنبال شکست مذاکرات برای تبادل اسرا دیگر هیچ خبر یا نشانه‌ای از زنده‌بودن رون آراد بدست نیامد.

سخنگوی قسام در ادامه گفت: آنچه که به فشار نظامی موسوم است تنها منجر به ثابت قدم ماندن ما بر روی مواضع خود و محافظت از حقوق مردم فلسطین می‌شود. واکنش هیستریک به اقدامات جبهه‌های مختلف مقاومت نشان دهنده اهمیت این اقدامات است.

وی خاطرنشان کرد: خانواده‌های اسرای صهیونیست خواهند فهمید که کابینه فاشیستی آن ها چه فاجعه‌ای علیه آن‌ها مرتکب شد اما دیگر دیر شده است. به نتانیاهو می‌گوییم که مرگ شما و نابودی اشغالگری‌تان حتما فرا خواهد رسید و گریه‌های دروغین در مقابل چشمان دشمن منجر به تغییر چهره شما نخواهد شد.

ابوعبیده از تمام امت اسلامی خواست که فعالیت‌های مردمی خود در دفاع از مقاومت را گسترش دهند.

 

دیگر خبرها

  • مامان بگو برای دین و کشور رفتم؛ دست راست اسلحه و دست دیگرم کتاب
  • جان دوباره تالاب جازموریان بعد ۲ سال خشکسالی
  • آبگیری سازه‌های آبخیزداری در پی بارندگی‌های بهاری
  • کدام نواحی ایران در معرض خشکسالی شدید هستند؟
  • سازمان جهانی غذا: کودکان غزه دچار سوتغذیه شده‌اند
  • تا کمتر از دو ماه دیگر، غزه تمام مراحل قحطی را پشت سر می‌گذارد
  • ماجرای مبهم حذف طرح زوج و فرد در تهران چیست؟
  • ماجرای حذف طرح زوج و فرد از طرح ترافیک تهران چیست؟
  • 200 روز از جنگ غزه گذشت و اسرائیل به اهدافش نرسید
  • اتمام پروژه رینگ شرق تبریز تا پایان سال